یکی از مهمترین دستاوردهای 22 بهمن امسال، دور انداختن حجاب بود
جامعه ایران در حالی به استقبال گسترش اعتراض بر علیه حاکمیت رژیم اسلامی رفت که خامنه ای و دم و دستگاه سرکوبش، با بسیج آخرین فن آوری تسلیحاتی و ضد شورش در شهرها، با جمعیت کرایه ای و ساندیسی، خشونت از قبل سازماندهی شده را اعلام نموده بود. مردم ایران اما فقط و تنها با ماشین سرکوب خامنه ای روبرو نبودند. موسوی، کروبی و خاتمی همزمان با نمودار شدن برق سرنیزه های بسیج و سپاه بر علیه مردم ایران، بسیج شدند تا نگذارند مردم کار حکومت را تمام کنند. اینها میدانند که اگر حکومت جمهوری اسلامی سرنگون شود، پرونده جریاناتی که دل به اصلاح و مرمت همین دستگاه قتل و جنایت و خشونت بسته اند نیز بسته خواهد شد. به همین خاطر اعلام کردند که نه فقط مشروعیت دولتی را به رسمیت میشناسند که خودشان آن را "دولت کودتا" لقب داده بودند، نه فقط برای نجات نظام در کنار رهبر می ایستند، بل تمام تلاششان را نیز بکار میگیرند تا مردم ایران نتوانند ضربات کاریتری بر حکومت وارد کنند.
اگر نیروهای بسیج و یگانهای ویژه در روز 22 بهمن لباس جوانهای مردم را از تن کندند، آنها را جلو چشم دوربینهای خبری کتک زده و با خشونت تمام مجروح نمودند، اینها که خود جزویی از نظام جمهوری اسلامی هستند، هفته ها و روزها قبل از برپایی تظاهرات مردم، به هزار و یک وسیله به سرکوب سیاسی مردم متوسل شدند. بخشی از سران جنبش سبز برای لاپوشانی عمق خفت و افتضاح سیاسی حمایت از رژیم، نام همرنگ شدن با حزب الهی ها و تبدیل شدن به راهپیمایان کت بسته جمعیت ساندیسی میدان آزادی را اسب تروا گذاشتند! بخشی دیگر برای خواباندن اعتراض درون صفوف خودشان رضایت دادند که لااقل نشانه های سبزشان را با خود ببرند! مهم نبود چه تاکتیکی بوسیله چه کسی و با چه طول و عرضی پیشنهاد میشد، مهم این بود که قرار گذاشته و جملگیشان توافق کرده بودند که باید جلو تعرض برحق مردم به حکومت را بگیرند. اسم رمز این استراتژی کرایه ای "تبری از خشونت" بود! این در حالی است که در تمام این مدت، رسانه های سبز سران این جنبش، خشونت بارترین واژه ها را بر علیه مردم بکار بردند. در تک تک شاخصترین رسانه های سران جنبش سبز، پیشاپیش زنانی را که قصد برداشتن حجاب داشتند، زنان خیابانی، زنان هرزه، زنان بیت رهبری و احمدی نژاد و توطئه کارناوال عاشورا و صدا و سیما خطاب کردند. مدارک همه این گفته های خشونت بار بر علیه زنان و مردم ایران در نزد ما موجود و تک تک آنها را افشاء کرده ایم. در دستور العمل اتاق فکر موسوی در سایت جرس رسمن اعلام شده بود که باید برداشتن حجاب را به عنوان توطئه تلقی نموده و جلو آن را بگیرند. این در حالی است که رسانه های اصولگرایان نیز در یک تصویر زد و بندی آشکار، هجوم سنگین تبلیغاتی خود را بر علیه خطر برداشتن حجاب با عنوان "ناتوی فرهنگی" و "انقلاب مخملی" و توطئه اجانب،آمریکا و اسرائیل آغاز نموده و امام جمعه هایشان را در سراسر ایران بسیج کردند تا در مساجد و تکایا بانگ بزنند که در این روز باید به صورت زنانی که حجاب بر میدارند دوباره اسید ریخته شود!
علیرغم همه آن سرکوبها و این تهدیدهای رسانه ای، مردم قهرمان ایران به مصاف با حکومت رفتند. فریاد مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر اصل ولایت فقیه و طنین شعار کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم در کف خیابان طنین انداز شد. در شهرهای مختلف مردم، آزادی زندانیان سیاسی را فریاد زدند. درگیر شدند. عکسهای خمینی و خامنه ای را پاره کرده و به زیر کشیدند. حساب بسیج و نیروهای ضد شورش را تا جایی که توان داشتند رسیدند. در جامعه ایران در 22 بهمن نه سکوت حکمفرما شد، نه مردم به رنگ چفیه پوشهای احمدی نژاد در آمدند نه جوانها ریش و پشم گذاشتند. مردم ایران آمدند، جنگیدند و با دستاوردهای مهمی به خانه رفتند. مردم یگانه نیروی سیاسی پیروز این صحنه بودند با وجودیکه از دو جبهه مورد تهاجم نظامی و سیاسی واقع شده بودند. اگر اینها امروز دم از شکست و ناتوانی مردم میزنند به خاطر این است که میخواهند شکست سیاستهای خودشان را به گردن مردم بیندازند. الان دیگر تلاش میکنند با ارزیابیهایشان نگذارند مردم فراتر بروند.
در این میان یک واقعه بسیار مهم اتفاق افتاد. از میان همه تاکتیکها و راهکارهای سیاسی که جلو پای مردم گذاشته شد، یک راهکار عملی بدست گرفته و علیرغم سرکوب رسانه ای هر دو جبهه حکومت به پیش برده شد. این راهکار دور انداختن حجاب اسلامی بود!
بنا به گزارشات موثقی که تاکنون توانسته علیرغم سانسور رسانه ای درج پیدا کند، دختران قهرمان در شهرهای تهران، شیراز و رشت حجابهای خود را پرت کرده و مشخصن در ولی عصر تهران دستگیر و در آریاشهر مورد حمایت بیدریغ مردم واقع شده اند. جالب اینجاست که فمینیستهای اسلامی سبز، اتاق فکر جرس، سران متنوع و متلون این جنبش، مردم را از ایران بدون حجاب با توسل به اینکه اینها زنان خیابانی و کارناوال عاشورا میباشند میترساندند، در حالی که به واقع کارناوال عاشورای 22 بهمن را خود اینها با اسب تروایشان راه انداختند. سناریست و اجرا کننده کارناوال عاشورای 22 بهمن امسال سران جنبش سبز بودند.
با اعلام اولین اخبار مربوط به دور انداختن حجابها در تهران موج تکذیب و تبلیغات علیه زنان از سوی این رسانه ها شروع شد. پی در پی با نشان دادن عکس زنان کم حجابی که پوستر احمدی نژاد و خامنه ای را بدست داشتند، بدترین فحشها را نثار کرده، تبلیغ میکردند که منظور از خبر دور انداختن حجاب در آریاشهر تهران چنین زنانی میباشند! کاری کردند که در غفلت و نبود احزاب سیاسی رادیکال و با کالیبری که جرئت دفاع از حق زن را در میان همهمه این هجمه داشته باشند، احزابی که این خبر را روی دست بلند کنند، آنچه از این قهرمانی و رشادت باقی ماند، یک شبح تردید آمیز و باور نکردنی است!
این البته دیگر فقط محصول عملکرد سران جنبش سبز و رسانه هایشان نیست، محصول مظلوم بودن، نداشتن رهبری و قوای رسانه ای مستقل جنبش رادیکالیسم نو در ایران میباشد. این محصول آنست که حتی احزاب و سازمانهایی نیز که میلیتانت علیه حاکمیت ایستاده اند یا در حاشیه ارتزاق میکنند، جایگاه عظیم مبارزه برای احقاق حق زن را نمیشناسند، نمیخواهند بشناسند، یا اینکه در حال سازش خجول با مذهب اسلام و با جناحی در حاکمیت که مغضوبش نامیده اند به سر میبرند!
ایراد ناباوری و کم باوری این جریانات به اصطلاح انقلابی به حرکتی که در 22 بهمن امسال بر علیه حجاب صورت گرفت، عدم دسترسی به منابع خبررسانی مستقل نیست. اینها از نسل همان احزاب و جریاناتی هستند که در سال 58 نیز رژه هزاران نفری زنان ایران بر علیه حجاب را ندیدند. سال 58 که قابل دیدن بود! چرا آنموقع انقلابی ترینشان از کنار این مبارزه به دلیل اهمیت کم "طبقاتی" و ارجحیت مبارزه "ضد امپریالیستی" گذشت؟ در حالی که حکومت ما را زنان "طاغوتی" و "فاحشه غربی" نامید، آنها لطف نموده و زنان را " لیبرال" خطاب کرده با تحقیر و تکبر اعلام کردند که وقت این کارها نیست!
احزاب و جریاناتی که افتادن عمامه یک آخوند را به جزئیات درج میکنند، تصمیم سیاسی گرفتند تا در باره خبر پرت کردن حجاب از سوی زنان در 22 بهمن امسال ساکت بمانند! تصمیم سیاسی گرفتند حتی فیلم تظاهرات آتش زدن حجاب در فرانکفورت آلمان را یا پخش نکنند، یا با بیعلاقگی در ردیف "همه آکسیونهای موجود" آن را نصفه نیمه گزارش کنند. بگذریم که این احزاب و سازمانها زورشان آمد بدون اینکه برایشان هزینه ای داشته باشد لااقل در خارج کشور کاری را بکنند که آزادیخواهان و برابری طلبان در مقابل کنسولگری فرانکفورت آلمان کردند!
خوشبختانه سی سال از شرایطی میگذرد که هر نوع اعتراض شرقزده و سنتی، کپک زده و آغشته با مذهب اسلام "مبارزه" نام میگرفت. به یمن وجود یک نیروی عظیم سوم، یک نسل جوان شکست نخورده و مدرن، برابری طلب و آرمانخواه، سازش ناپذیر و میلیتانت و به یمن وجود هزاران هزار زن که فقط در این چند ماه اخیر بار کل این سه دهه را بدوش کشیده و به اینجا آوردند، این مبارزه را به هیچ وجه من الوجوه کسی نه میتواند انکار کند و نه جلو آن را بگیرد. کلید جنبش برداشتن حجاب در ایران در یک مقیاس اجتماعی و بزرگ در 22 بهمن زده شد. هر کسی آزاد است هر تصمیم سیاسی میخواهد بگیرد، اما ما آنقدر در سر هر کوچه و برزنی این خبر را فریاد میزنیم تا در هشت مارس پیش رو، در چهار شنبه سوری و فرازهای آتی مبارزاتی که در پیش داریم حتی سرکوب و سانسور رسانه ای نیز نتواند مانع دیدن این حقیقت از سوی مردم متمدن جهان بشود! ما میخواهیم مردم بدانند حکومت جمهوری اسلامی در خاورمیانه به اسم حق و حرمت زن سرنگون خواهد شد!
مهرنوش موسوی
15 فوریه 10
اگر نیروهای بسیج و یگانهای ویژه در روز 22 بهمن لباس جوانهای مردم را از تن کندند، آنها را جلو چشم دوربینهای خبری کتک زده و با خشونت تمام مجروح نمودند، اینها که خود جزویی از نظام جمهوری اسلامی هستند، هفته ها و روزها قبل از برپایی تظاهرات مردم، به هزار و یک وسیله به سرکوب سیاسی مردم متوسل شدند. بخشی از سران جنبش سبز برای لاپوشانی عمق خفت و افتضاح سیاسی حمایت از رژیم، نام همرنگ شدن با حزب الهی ها و تبدیل شدن به راهپیمایان کت بسته جمعیت ساندیسی میدان آزادی را اسب تروا گذاشتند! بخشی دیگر برای خواباندن اعتراض درون صفوف خودشان رضایت دادند که لااقل نشانه های سبزشان را با خود ببرند! مهم نبود چه تاکتیکی بوسیله چه کسی و با چه طول و عرضی پیشنهاد میشد، مهم این بود که قرار گذاشته و جملگیشان توافق کرده بودند که باید جلو تعرض برحق مردم به حکومت را بگیرند. اسم رمز این استراتژی کرایه ای "تبری از خشونت" بود! این در حالی است که در تمام این مدت، رسانه های سبز سران این جنبش، خشونت بارترین واژه ها را بر علیه مردم بکار بردند. در تک تک شاخصترین رسانه های سران جنبش سبز، پیشاپیش زنانی را که قصد برداشتن حجاب داشتند، زنان خیابانی، زنان هرزه، زنان بیت رهبری و احمدی نژاد و توطئه کارناوال عاشورا و صدا و سیما خطاب کردند. مدارک همه این گفته های خشونت بار بر علیه زنان و مردم ایران در نزد ما موجود و تک تک آنها را افشاء کرده ایم. در دستور العمل اتاق فکر موسوی در سایت جرس رسمن اعلام شده بود که باید برداشتن حجاب را به عنوان توطئه تلقی نموده و جلو آن را بگیرند. این در حالی است که رسانه های اصولگرایان نیز در یک تصویر زد و بندی آشکار، هجوم سنگین تبلیغاتی خود را بر علیه خطر برداشتن حجاب با عنوان "ناتوی فرهنگی" و "انقلاب مخملی" و توطئه اجانب،آمریکا و اسرائیل آغاز نموده و امام جمعه هایشان را در سراسر ایران بسیج کردند تا در مساجد و تکایا بانگ بزنند که در این روز باید به صورت زنانی که حجاب بر میدارند دوباره اسید ریخته شود!
علیرغم همه آن سرکوبها و این تهدیدهای رسانه ای، مردم قهرمان ایران به مصاف با حکومت رفتند. فریاد مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر اصل ولایت فقیه و طنین شعار کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم در کف خیابان طنین انداز شد. در شهرهای مختلف مردم، آزادی زندانیان سیاسی را فریاد زدند. درگیر شدند. عکسهای خمینی و خامنه ای را پاره کرده و به زیر کشیدند. حساب بسیج و نیروهای ضد شورش را تا جایی که توان داشتند رسیدند. در جامعه ایران در 22 بهمن نه سکوت حکمفرما شد، نه مردم به رنگ چفیه پوشهای احمدی نژاد در آمدند نه جوانها ریش و پشم گذاشتند. مردم ایران آمدند، جنگیدند و با دستاوردهای مهمی به خانه رفتند. مردم یگانه نیروی سیاسی پیروز این صحنه بودند با وجودیکه از دو جبهه مورد تهاجم نظامی و سیاسی واقع شده بودند. اگر اینها امروز دم از شکست و ناتوانی مردم میزنند به خاطر این است که میخواهند شکست سیاستهای خودشان را به گردن مردم بیندازند. الان دیگر تلاش میکنند با ارزیابیهایشان نگذارند مردم فراتر بروند.
در این میان یک واقعه بسیار مهم اتفاق افتاد. از میان همه تاکتیکها و راهکارهای سیاسی که جلو پای مردم گذاشته شد، یک راهکار عملی بدست گرفته و علیرغم سرکوب رسانه ای هر دو جبهه حکومت به پیش برده شد. این راهکار دور انداختن حجاب اسلامی بود!
بنا به گزارشات موثقی که تاکنون توانسته علیرغم سانسور رسانه ای درج پیدا کند، دختران قهرمان در شهرهای تهران، شیراز و رشت حجابهای خود را پرت کرده و مشخصن در ولی عصر تهران دستگیر و در آریاشهر مورد حمایت بیدریغ مردم واقع شده اند. جالب اینجاست که فمینیستهای اسلامی سبز، اتاق فکر جرس، سران متنوع و متلون این جنبش، مردم را از ایران بدون حجاب با توسل به اینکه اینها زنان خیابانی و کارناوال عاشورا میباشند میترساندند، در حالی که به واقع کارناوال عاشورای 22 بهمن را خود اینها با اسب تروایشان راه انداختند. سناریست و اجرا کننده کارناوال عاشورای 22 بهمن امسال سران جنبش سبز بودند.
با اعلام اولین اخبار مربوط به دور انداختن حجابها در تهران موج تکذیب و تبلیغات علیه زنان از سوی این رسانه ها شروع شد. پی در پی با نشان دادن عکس زنان کم حجابی که پوستر احمدی نژاد و خامنه ای را بدست داشتند، بدترین فحشها را نثار کرده، تبلیغ میکردند که منظور از خبر دور انداختن حجاب در آریاشهر تهران چنین زنانی میباشند! کاری کردند که در غفلت و نبود احزاب سیاسی رادیکال و با کالیبری که جرئت دفاع از حق زن را در میان همهمه این هجمه داشته باشند، احزابی که این خبر را روی دست بلند کنند، آنچه از این قهرمانی و رشادت باقی ماند، یک شبح تردید آمیز و باور نکردنی است!
این البته دیگر فقط محصول عملکرد سران جنبش سبز و رسانه هایشان نیست، محصول مظلوم بودن، نداشتن رهبری و قوای رسانه ای مستقل جنبش رادیکالیسم نو در ایران میباشد. این محصول آنست که حتی احزاب و سازمانهایی نیز که میلیتانت علیه حاکمیت ایستاده اند یا در حاشیه ارتزاق میکنند، جایگاه عظیم مبارزه برای احقاق حق زن را نمیشناسند، نمیخواهند بشناسند، یا اینکه در حال سازش خجول با مذهب اسلام و با جناحی در حاکمیت که مغضوبش نامیده اند به سر میبرند!
ایراد ناباوری و کم باوری این جریانات به اصطلاح انقلابی به حرکتی که در 22 بهمن امسال بر علیه حجاب صورت گرفت، عدم دسترسی به منابع خبررسانی مستقل نیست. اینها از نسل همان احزاب و جریاناتی هستند که در سال 58 نیز رژه هزاران نفری زنان ایران بر علیه حجاب را ندیدند. سال 58 که قابل دیدن بود! چرا آنموقع انقلابی ترینشان از کنار این مبارزه به دلیل اهمیت کم "طبقاتی" و ارجحیت مبارزه "ضد امپریالیستی" گذشت؟ در حالی که حکومت ما را زنان "طاغوتی" و "فاحشه غربی" نامید، آنها لطف نموده و زنان را " لیبرال" خطاب کرده با تحقیر و تکبر اعلام کردند که وقت این کارها نیست!
احزاب و جریاناتی که افتادن عمامه یک آخوند را به جزئیات درج میکنند، تصمیم سیاسی گرفتند تا در باره خبر پرت کردن حجاب از سوی زنان در 22 بهمن امسال ساکت بمانند! تصمیم سیاسی گرفتند حتی فیلم تظاهرات آتش زدن حجاب در فرانکفورت آلمان را یا پخش نکنند، یا با بیعلاقگی در ردیف "همه آکسیونهای موجود" آن را نصفه نیمه گزارش کنند. بگذریم که این احزاب و سازمانها زورشان آمد بدون اینکه برایشان هزینه ای داشته باشد لااقل در خارج کشور کاری را بکنند که آزادیخواهان و برابری طلبان در مقابل کنسولگری فرانکفورت آلمان کردند!
خوشبختانه سی سال از شرایطی میگذرد که هر نوع اعتراض شرقزده و سنتی، کپک زده و آغشته با مذهب اسلام "مبارزه" نام میگرفت. به یمن وجود یک نیروی عظیم سوم، یک نسل جوان شکست نخورده و مدرن، برابری طلب و آرمانخواه، سازش ناپذیر و میلیتانت و به یمن وجود هزاران هزار زن که فقط در این چند ماه اخیر بار کل این سه دهه را بدوش کشیده و به اینجا آوردند، این مبارزه را به هیچ وجه من الوجوه کسی نه میتواند انکار کند و نه جلو آن را بگیرد. کلید جنبش برداشتن حجاب در ایران در یک مقیاس اجتماعی و بزرگ در 22 بهمن زده شد. هر کسی آزاد است هر تصمیم سیاسی میخواهد بگیرد، اما ما آنقدر در سر هر کوچه و برزنی این خبر را فریاد میزنیم تا در هشت مارس پیش رو، در چهار شنبه سوری و فرازهای آتی مبارزاتی که در پیش داریم حتی سرکوب و سانسور رسانه ای نیز نتواند مانع دیدن این حقیقت از سوی مردم متمدن جهان بشود! ما میخواهیم مردم بدانند حکومت جمهوری اسلامی در خاورمیانه به اسم حق و حرمت زن سرنگون خواهد شد!
مهرنوش موسوی
15 فوریه 10
0 نظرات:
ارسال یک نظر