ما حجابها را پرت میکنیم ببینیم آیا این حکومت سرپا بند میشود؟
کسی باورش نمیشود که در ایران و از میان "اپوزیسیون" افرادی پیدا بشوند که مخالف شعله گرفتن جنبش خلاصی از حجاب در ایران باشند. اما هست! سکاندار امروز سنگر مخالفت با لغو حجاب اجباری، بخشهای وسیعی از جنبش ملی/اسلامی میباشد. اینها که اسم خودشان را "روشنفکر دینی" و "دگر اندیش" گذاشته اند. ترجیح بند سخنان امروز آنها این نیست که بله حجاب خوب است! حجاب تو ناموس ماست و غیره... نه! دوره این حرفها خودشان هم میدانند که گذشته است. جواب دادن به این ترهات دو دقیقه وقت میخواهد. ترجیح بند سخنان امروز اینها این است که الان وقت این حرفها نیست! الان نوبت زنها نیست! الان حجاب برداشتن تندروی است! الان آقای خامنه ای تحریک میشود! بعدن که سر آقای خامنه ای شیره مالیده شد شاید نوبت به مسئله حجاب برسد! آنهم شاید! چون معلوم نیست آخوند اصلاح طلب بعدی هم با دیدن موی زنان تحریک نشود، چرا که دین اسلام و قوانین حاکم دست بر قضا پر از متولیانی است که مدام تحریک میشوند. کار اسلامیها تحریک شدن است! آزادی مطبوعات تحریکشان میکند! سخنان دولتمردان غربی تحریکشان میکند! حقوق و زبان درازی کودک خیلی تحریکشان میکند! آزادی زن آنها را یاد فساد می اندازد و فساد خیلی خوب اینها را تحریک میکند! تظاهرات و اعتصاب و اعتراض بسیار تحریکشان میکند و....
راهی که دین اسلام و حکومت آن در ایران پیدا کرده این است که مردم را چنان سر جایشان بنشاند که باعث تحریک اینها نشوند! اگر هم کسی چاقو کشید، اسید پاشید، به بچه های مردم تجاوز کرد و کشت و زندانی کرد خیالی نیست، باید رفت و یقه آن مردمی را گرفت که باعث تحریک این لشکر لمپنیسم اسلامی شده اند. تحریک کنندگان محاربند، تندروند، اغتشاشگرند! جزایشان مرگ است. اعدام است. تحریک شوندگان آقازاده ها و سروران این حکومتند. کافی است دم بربیاورند که چه چیزی آنها را تحریک میکند، یک لشکر "روشنفکر و دگراندیش" پیدا میشود که بروند و مردم را قانع کنند که به خاطر "خودشان" نباید آنها را تحریک کنند! به خاطر "خودشان" دست از مطالباتشان بردارند، مگر نه اینکه جنبش ضد خشونت یعنی تحریک نکردن خامنه ای و بیت رهبری و چاقوکشان لباس شخصی و بسیج و غیره؟ تئوری و تز و دکترینش را هم پیدا میکنند. کاری ندارد. فقط کافی است دستشان در کاسه تحریک شوندگان بیت رهبری باشد!
این داستان مقابله امروز ما با حجاب اسلامی است. از یکسو مقابله با آنها که سی سال به جامعه ایران خشونت و تبعیض جنسی روا داشته اند و از سوی دیگر با کسانی که با زبانها و لهجه های مختلف مردم را از اعتراض علیه آنها باز داشته اند. این تقابل یک تقابل اتفاقی نیست. این یک جدال جنبشی عظیم در ایران است. یک تقابلی بر سر سرنگون کردن و یا نکردن حکومت است. سر خاتمه دادن به حیات اسلام در ایران و منطقه و یا نگهداشتن آن است. سر احقاق حقوق زن و یا تداوم تبعیض است.
مردم ایران هیچگاه حجاب را، صیغه و تعدد زوجات را، اعدام و سنگسار و دست و پا بریدن را و کل این حکومت را نخواسته و نمیخواهند. این حکومت و قوانینش در شان مردم ایران نبوده و نیست. این حکومت را و قوانین اسلام را به زور اسید، به زور دشنه و اعدام و سنگسار به مردم تحمیل کردند. مردم ایران خواسته های خود را با منفعت حکومت و بیت رهبری طراز نمیکنند. مردم بر علیه همین خشونتها، همین تبعیضات بپا خواسته اند وگرنه کدام مردمی در کجای دنیا به خاطر قهر و آشتیهای درون یک دولت جنایتکار میروند نازنین ترین فرزندانشان را در خیابان جلو گلوله بگذارند؟ شانه به شانه آنها به تظاهرات بروند؟ هر کسی ادعا میکند که حجاب فرهنگ خود مردم ایران است با ما طرف است. ما مردم ایران را طرفدار اسلام، طرفدار اعدام، طرفدار حجاب و صیغه و قصاص نمیدانیم. ما مبارزه مردم را برای برچیدن این بساط در تصویر قرار میدهیم.
ما معتقدیم مردم حق دارند اعتراض کنند. حق دارند اعتصاب و قیام و انقلاب سازمان بدهند. مردم حق دارند از شر حکومت این جانیان خلاص بشوند. ما معتقدیم نوبت حقوق زن ته صف گدایی رای و جنگ و جدالها و قهر و آشتیهای درون حکومت نیست. این صف اعتراض بیرون حاکمیت و بیرون همه جناحها و دسته های آن است. نوبت زن در صف اعتراض ما در جبهه مقدم است. آقای خامنه ای و تمامی دم و دستگاهش، خاتمی و کروبی و موسوی و طرفدارانشان بدانند نوبتها را ما خودمان تعیین میکنیم. از نظر ما همین امروز نوبت حق و حقوق زن است. سی سال است نوبت حق زن است! نوبت حق زن است چرا که حیات این حکومت به تار موی زن بند است. روزی که حجابها در تهران، مشهد، شیراز و اصفهان و سنندج و بقیه شهرهای ایران به زیر کشیده شود، آن روز روز اعلام سرنگونی حکومت اسلامی خواهد بود. بگذار خامنه ای و سران این حکومت بر خودشان بلرزند
مهرنوش موسوی
راهی که دین اسلام و حکومت آن در ایران پیدا کرده این است که مردم را چنان سر جایشان بنشاند که باعث تحریک اینها نشوند! اگر هم کسی چاقو کشید، اسید پاشید، به بچه های مردم تجاوز کرد و کشت و زندانی کرد خیالی نیست، باید رفت و یقه آن مردمی را گرفت که باعث تحریک این لشکر لمپنیسم اسلامی شده اند. تحریک کنندگان محاربند، تندروند، اغتشاشگرند! جزایشان مرگ است. اعدام است. تحریک شوندگان آقازاده ها و سروران این حکومتند. کافی است دم بربیاورند که چه چیزی آنها را تحریک میکند، یک لشکر "روشنفکر و دگراندیش" پیدا میشود که بروند و مردم را قانع کنند که به خاطر "خودشان" نباید آنها را تحریک کنند! به خاطر "خودشان" دست از مطالباتشان بردارند، مگر نه اینکه جنبش ضد خشونت یعنی تحریک نکردن خامنه ای و بیت رهبری و چاقوکشان لباس شخصی و بسیج و غیره؟ تئوری و تز و دکترینش را هم پیدا میکنند. کاری ندارد. فقط کافی است دستشان در کاسه تحریک شوندگان بیت رهبری باشد!
این داستان مقابله امروز ما با حجاب اسلامی است. از یکسو مقابله با آنها که سی سال به جامعه ایران خشونت و تبعیض جنسی روا داشته اند و از سوی دیگر با کسانی که با زبانها و لهجه های مختلف مردم را از اعتراض علیه آنها باز داشته اند. این تقابل یک تقابل اتفاقی نیست. این یک جدال جنبشی عظیم در ایران است. یک تقابلی بر سر سرنگون کردن و یا نکردن حکومت است. سر خاتمه دادن به حیات اسلام در ایران و منطقه و یا نگهداشتن آن است. سر احقاق حقوق زن و یا تداوم تبعیض است.
مردم ایران هیچگاه حجاب را، صیغه و تعدد زوجات را، اعدام و سنگسار و دست و پا بریدن را و کل این حکومت را نخواسته و نمیخواهند. این حکومت و قوانینش در شان مردم ایران نبوده و نیست. این حکومت را و قوانین اسلام را به زور اسید، به زور دشنه و اعدام و سنگسار به مردم تحمیل کردند. مردم ایران خواسته های خود را با منفعت حکومت و بیت رهبری طراز نمیکنند. مردم بر علیه همین خشونتها، همین تبعیضات بپا خواسته اند وگرنه کدام مردمی در کجای دنیا به خاطر قهر و آشتیهای درون یک دولت جنایتکار میروند نازنین ترین فرزندانشان را در خیابان جلو گلوله بگذارند؟ شانه به شانه آنها به تظاهرات بروند؟ هر کسی ادعا میکند که حجاب فرهنگ خود مردم ایران است با ما طرف است. ما مردم ایران را طرفدار اسلام، طرفدار اعدام، طرفدار حجاب و صیغه و قصاص نمیدانیم. ما مبارزه مردم را برای برچیدن این بساط در تصویر قرار میدهیم.
ما معتقدیم مردم حق دارند اعتراض کنند. حق دارند اعتصاب و قیام و انقلاب سازمان بدهند. مردم حق دارند از شر حکومت این جانیان خلاص بشوند. ما معتقدیم نوبت حقوق زن ته صف گدایی رای و جنگ و جدالها و قهر و آشتیهای درون حکومت نیست. این صف اعتراض بیرون حاکمیت و بیرون همه جناحها و دسته های آن است. نوبت زن در صف اعتراض ما در جبهه مقدم است. آقای خامنه ای و تمامی دم و دستگاهش، خاتمی و کروبی و موسوی و طرفدارانشان بدانند نوبتها را ما خودمان تعیین میکنیم. از نظر ما همین امروز نوبت حق و حقوق زن است. سی سال است نوبت حق زن است! نوبت حق زن است چرا که حیات این حکومت به تار موی زن بند است. روزی که حجابها در تهران، مشهد، شیراز و اصفهان و سنندج و بقیه شهرهای ایران به زیر کشیده شود، آن روز روز اعلام سرنگونی حکومت اسلامی خواهد بود. بگذار خامنه ای و سران این حکومت بر خودشان بلرزند
مهرنوش موسوی
1 نظرات:
عربده کشان حکومتی مدتهاست چنگ و دندان برای هر چه که بتوانند نشان میدهند. سیاست مشت آهنین سالهاست که بر شرایط سیاسی اجتماعی ایران حکمفرماست و حیات روزمره مردم تنیده در خطوط متفاوت قرمزی است که نظام شکنجه و سرکوب برای مردم ترسیم کرده است. بسهم خود نمیفهمم چگونه منطقی خود را پشت تئوریهای عدم گسترش پهنهٔ مبارزه برای بهانه دست رژیم ندادن مخفی کرده است. مدتهاست که وقت خود را صرف خواندن مقالات این منادیان محافظه کار گذشته ام، بی آنکه نشانی از ارائه ادّله بهتر باشد. گویی که ما سالهاست با "تحریکات" خود بأعث و بانی سرکوب خشن جمهوری اسلامی بوده ایم. بیاد دارم که حتا تا اواخر سال ۱۳۵۹ در تمامی تجمعات ما صفوف زنجیرهای انسانی محافظ میتینگها و تظاهرات مورد حملهٔ اوباش حزب الهی، مسلح به انواع سلاحهای سرد و گرم میشد، بی آنکه پاسخی بگیرند جز مقاومت در برابر مشت و لگد، زنجیر و تیغ موکت بری و پنجه بکس و چماق. مقاومت غیر تهاجمی ما نتیجهای جز جری تر شدن آنان نداشت و به هیچ عنوان از شدت سرکوب نکاست. چگونه اینک که دلیران ما در تظاهرات عاشورا شکن خود گامهای بزرگی در اعتلای جنبش برداشته و به عیان ضعف ملایان را در به انقیاد در آوردن مردم به منصه ظهور گذشته اند، این خیرخواهان تشویق به برداشتن گامهایی به عقب و محدود کردن خواستهای جنبش دارند؟ شاید هنوز دلخوش کرده اند که "شیخ شجاع شان" در بیانیهای دیگر ناجا را دعوت به توبه و طلب استغفار برای تشدید سرکوب "کم حجابها یا بد حجابها" کند؟
آیا براستی نمیبینند که هر قدم به عقب از طرف جنبش منجر به گامهای سریع سرکوبگران در جهت تشدید محدودیتهاست؟ شاید خزعبلات ان. را در مورد افتخار به چادر به عنوان نشان استقلال خواهی زنان نشنیده اند، یا خود را به نه شنوایی میزننند، اما پیام احمدی نژاد نه اتفاقی است و نه نشان از هر گونه تمهیدی برای نرمش دارد. بحث دیگر بر سر حجاب حتا بنوعی که تا بحال مرسوم بوده نیست، بل پیامیست برای محدودیت بیشتر برای زنان. براستی که این احمق با تمام حماقتش اهمیت نقش مبارزه با حجاب را دریافته که چنین بیگاه دم از "چادری" کردن زنانی میزند که سالهاست حجاب اجباری را به هر شکل ممکن به سخره گرفته اند و اکنون قصد ان دارند تا با گامی بسیار بزرگتر این نماد تحقیر و خشونت به زنان را، همچون دیگر نمادهای مقدس اسلامیان جنایتکار حاکم به چالش بکشند. توصیه من به این گروه مصلحت اندیشان اینست که وقت خود را بیهوده صرف مجاب کردن ما نکنند چرا که دور گفتگوها و تلطیف فضای "خانواده بزرگ اسلامی" شروع شده است، میگویید نه؟ (به سخنان اخیر علی مطهری دقت کنید)، یک وقت خدای نکرده عقب نمانند
ارسال یک نظر